درباره وبلاگ "مجنون" که شدی،حال مرا میفهمی... "لیلا"ی تمام قصه ها نامردند... آخرین مطالب آرشيو وبلاگ
پيوندها
نويسندگان دوستانه ها . . . . . . . آری که چه بی رحمانه آمده است که بماند برای همیشه . . . . . . . . . . . . . . . . . . . غم تو در دل من. . . . . . . . . . . . آدم برفی
تو اون شب اومدی دنیا ، آدم برفی شبی که عمرش از هر شب دراز تر بود به او شب ما می گیم ، یلدا ، آدم برفی یه جورایی من و تو عین هم هستیم توام تنها ، منم تنها ، آدم برفی من عاشق بودم و خواستم پناهم شی توام عاشق بودی اما ، آدم برفی همه انگار پی اونن که کم دارن تو بودی عاشق گرما ، آدم برفی منم از عشقم و اسمش واست گفتم نوشتم با دستام زیبا ، آدم برفی تو خندیدی و گفتی ، قلبت از یخ نیست تو عاشق بودی عین ما ، آدم برفی تو گفتی که براش می میری و مردی آره مردی همون فردا ، آدم برفی دیگه یخ سمبل قلبای سنگی نیست سفیدی داشتی و سرما ، آدم برفی تو آفتاب و می خواستی تا دراومد اون واسش مردی ، چه قدر زیبا ، آدم برفی نمی ساختم تو رو ای کاش واسه بازی تو یه پروانه ای حالا ، آدم برفی چه آروم آب شدی ، بی سر و صدا رفتی بدون پچ پچ و غوغا ، آدم برفی کسی راز تو رو هرگز نمی فهمه چه قدر عاشق ، چه قدر رسوا ، آدم برفی من اما با اجازت می نویسم که تو روحت رفته به دریا ، آدم برفی تو روحت هر سحر خورشید و می بینه می بینیش از همون بالا ، آدم برفی ببخشید که واسه بازی تو را ساختم قرار ما شب یلدا ، آدم برفی
نظرات شما عزیزان: چهار شنبه 18 دی 1392برچسب:, :: 9:55 :: نويسنده : حمیدرضا زارعی
![]() ![]() |